پایان نامه مدل های تصمیم گیری چند شاخصه
تصمیم گیری چندشاخصه فضای تصمیم را گسسته تصور می کنند. هر چند که برای این مسائل جواب بهینه وجود ندارد اما با وجود گزینههای محدود از پیش تعیین شده، هدف مسئله انتخاب گزینه برتر بر مبنای شاخصهای چندگانه است.
اگر چه متدهای تصمیم گیری چندشاخصه دارای تنوع تکنیکی گستردهای هستند با این حال این تکنیکها دارای جنبههای مشترک خاص هستند مانند وجود گزینهها، شاخصهای چندگانه، تعارض در بین شاخصها، واحدهای اندازه گیری ناهمگون[1]، وزن معیارهای تصمیم و ماتریس تصمیم.
فرض کنید تصمیمگیرندهای به دنبال انتخاب یا رتبهبندی m گزینه بر اساس n شاخص میباشد. به طور کلی شاخصها از نظر ماهیت دو نوعند: شاخصهای با ماهیت سود و شاخصهای با ماهیت هزینه. بر این اساس مجموعهی شاخصها (A ) می تواند به دو زیر مجموعه تقسیم شود که بیانگر شاخصهای با ماهیت سود و بیانگر شاخصهای با ماهیت هزینه هستند. بر این اساس یک مدل تصمیم گیری چندشاخصه قابل بیان به شکل زیر است:
رابطه 2-3 |
رابطه 2-4 |
یک مسئله تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) را اصولاً میتوان در یک ماتریس تصمیم خلاصه نمود که سطرهای آن گزینههای مختلف بوده و ستونهای آن شاخصهایی هستند که ویژگیهای گزینهها را مشخص می کنند. همچنین سلولهای داخل ماتریس، موقعیت گزینه سطری را نسبت به شاخص ستونی زیربط نشان می دهند. حال اولویتبندی گزینهها، نیازمند یک تکنیک تصمیم گیری است که با تبادل و مصالحه میان شاخصهای مختلف، گزینهای را که دارای موقعیت برتر میباشد، مشخص نماید.
موضوع دیگر، بحث اوزان شاخصهاست، چنانچه به طور طبیعی وزن شاخصها مشخص باشد (مثلاً بدانیم که کلیه شاخصها تأثیر یکسانی در میزان برتری گزینهها دارند و لذا وزن آنها یکسان میباشد)، همین وزن را در محاسبات منظور می شود و در غیر این صورت باید یک تکنیک وزندهی نیز برای تعیین وزن هر یک از شاخصها بکار گرفته شود.
به این ترتیب، هر مسئله تصمیم گیری چندشاخصه با دو مشکل انتخاب تکنیک تصمیم گیری و انتخاب وزندهی روبرو میباشد. هر چند برای هر یک از مراحل، تکنیکهای فراوانی وجود دارد و مشهورترین مرجع موجود در زمینه مدلهای چند شاخصه (MADM)، یعنی کتاب هوانگ و یون(1981) تکنیکهای متعددی را در این زمینه معرفی می کند، لیکن شاید بتوان پرکاربردترین این تکنیکها را به این شرح معرفی نمود:
تکنیکهای متداول تصمیم گیری: مجموع وزنی ساده، رتبهبندی بر اساس تشابه به حل ایدهآل، و حذف انتخاب سازگار با واقعیت
تکنیک متداول وزندهی: حداقل مجذورات، بردار ویژه، آنتروپی شانون .
در این مدلها، انتخاب یک گزینه از بین تعدادی گزینههای موجود از پیش تعیین شده مورد نظر است. تصمیم گیری چند شاخصه در ارزیابی، رتبهبندی و انتخاب گزینهها تصمیمگیرنده را یاری میدهد. در این مسائل همیشه گزینههای محدود و از پیش تعیین شدهای وجود دارد و تصمیمگیرنده انتظار دارد که این گزینهها بر اساس شاخصهای تصمیم مورد ارزیابی، رتبهبندی و یا انتخاب واقع شوند.
علیرغم تنوع بسیار زیاد مدلهای چندشاخصه میتوان جنبههای مشترکی را برای این مدلها بیان کرد:
الف) گزینهها: در مسائل چند شاخصه تعداد محدودی گزینه جهت اولویتبندی و یا دستهبندی مورد بررسی قرار میگیرند، معمولاً واژه گزینه مترادف است با واژه انتخاب، استراتژی، اقدام و یا کاندید.
ب) شاخصهای چندگانه: هر مسئله از نوع چند شاخصه دارای شاخصهای چندگانه میباشد. این شاخصها توسط تصمیمگیرنده ارائه میشوند و یا استراتژیها اولویتبندی میشوند. تعداد شاخصها به ماهیت مسئله بستگی دارد. برای مثال شخصی ممکن است از شاخصهای قیمت، میزان سوخت مصرفی، ایمنی، دوره ضمانت و کیفیت ساخت جهت ارزیابی ماشین استفاده کند در حالی که شخص دیگر ممکن است بیش از 100 شاخص را برای انتخاب مکان یک کارخانه مدنظر قرار دهد.
پ) واحدهای بی مقیاس: هر شاخص نسبت به شاخص دیگر دارای مقیاس اندازه گیری متفاوت است. لذا به دلیل با معنی بودن محاسبات و نتایج از طریق روشهای علمی اقدام به بیمقیاس کردن داده ها میشود به گونهای که اهمیت نسبی(ترجیحی) داده ها حفظ گردد.
ت)وزن شاخصها: تمامی متدهای چندشاخصه مستلزم وجود اطلاعاتی است که بر اساس اهمیت نسبی هر شاخص بدست آمده باشد. این شاخصها معمولاً دارای مقیاس ترتیبی یا اصلی هستند. وزنهای مربوط به شاخصها میتوانند مستقیماً توسط تصمیمگیرنده و یا به وسیله روشهای علمی موجود به معیارها تخصیص داده شود. در واقع وزنها میزان اهمیت نسبی هر شاخص را در تصمیم گیری بیان میدارد.
2-4-3- بیمقیاس سازی
در شاخصهای یک ماتریس تصمیم گیری، شاخصهای مثبت و منفی باهم، در یک ماتریس میباشد. در کنار این قضیه شاخصهای کمی دارای یک بعد خاص میباشد، مثل ریال، کیلوگرم، متر و … . به منظور قابل مقایسه شدن مقیاسهای مختلف اندازه گیری، باید از “بیمقیاس سازی” استفاده کرد که به وسیله آن، مقادیر شاخصهای مختلف، بدون بعد شده و جمع پذیر میشوند. راههای مختلفی برای بیمقیاس سازی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
2-4-3-1- بیمقیاس سازی با بهره گرفتن از اقلیدسی
در این نوع بیمقیاس سازی، هر عنصر ماتریس تصمیم گیری را بر مجذور مجموع مربعات عناصر هر ستون، تقسیم می شود؛ یعنی:
رابطه 2-5 |
nij، مقدار بیمقیاس شدهی گزینه i، از نظر شاخص j است. (مومنی, 1387)
به این طریق، کلیهی ستونهای ماتریس تصمیم گیری، دارای واحدهای مشابه میشوند و میتوان به راحتی، آنها را با هم مقایسه کرد.
2-4-3-2- بیمقیاس سازی خطی
اگر تمامی شاخصها، جنبهی مثبت داشته باشند، هر مقدار را به ماکزیمم مقدار موجود در ستون jام، تقسیم می شود. یعنی:
رابطه 2-6 |
چنانچه تمامی شاخصها، جنبهی منفی داشته باشند، به صورت زیر عمل میکنیم.
رابطه 2-7 |
با توجه به این که بعضی از ماتریسها، هم شاخص مثبت و هم شاخص منفی دارند، میتوان شاخص منفی را با معکوس کردن آن به جنبهی مثبت تبدیل کرد؛ زیرا نمیتوان به طور همزمان، از دو فرمول استفاده کرد (اصغر پور, 1376). بدین ترتیب خواهیم داشت:
رابطه 2-8 |
مقدار به دست آمده از هر یک از فرمولهای بالا، مقداری بین صفر و یک میشود. این مقیاس خطی است و کلیهی نتایج را به یک نسبت خطی می کند. بنابراین، وضعیت شاخصها و نتایج آنها، یکسان باقی میماند (مومنی, 1387).
2-4-3-3- بیمقیاس سازی فازی
در این روش از بیمقیاس کردن، اگر شاخص دارای جنبهی مثبت باشد، از فرمول زیر استفاده میکنیم:
رابطه 2-9 |
اگر شاخص دارای جنبهی منفی باشد، به صورت زیر عمل میکنیم: (مومنی, 1387)
رابطه 2-10 |
2-4-4- دستهبندی متدهای MADM
هوانگ و یون هفده دسته از متدهای چندشاخصه را بر اساس نوع ویژگی برجسته اطلاعات دریافت شده از تصمیمگیرنده، دستهبندی کردند.. اگر اطلاعات در مورد محیط باشد، یعنی در مورد شاخصها نباشد بلکه فضای تصمیم گیری را مشخص کند، در این زمینه استفاده از روش ماکسی مین یا ماکسی ماکس و به ترتیب برای اطلاعات به دست آمده بر اساس دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه پیشنهاد میگردد. اگر اطلاعات در مورد شاخص ارائه شده باشد، آنگاه یا اطلاعات در سطح استاندارد است یعنی میزان حداقل قابل قبول برای شاخص مربوطه را بیان می کند و یا وزن شاخص را بیان می کند که ممکن است با دادههای برخوردار از مقیاس ترتیبی یا اصلی اندازه گیری شده باشد. در هر یک از حالات بیان شده متدهایی نیز ارائه شده است (هاوانگ ویون،1981).تکنیکهای چندشاخصه از دیدگاه دیگری نیز قابل بررسی و ارزیابی هستند و آن رویکرد فنون مختلف تصمیم گیری چندشاخصه در پروسه کردن اطلاعات ارزیابی استراتژیها بر مبنای شاخصهای ارائه شده توسط تصمیمگیرنده است. در این راستا مدلهای چندشاخصه به دو دسته مدلهای جبرانیو غیر جبرانی تقسیم میشوند.
2-4-4-1-مدلهای جبرانی
آن دسته از مدل های MADM را شامل می شوند که در آنها تبادل بین شاخص ها صورت می گیرد. بدین معنی که تغییر در یک شاخص توسط تغییری مخالف ( در جهت عکس) در شاخص های دیگر جبران می شود.
این مدل شامل روش هایی چون میانگین وزنی ساده، TOPSIS، SAW، ELECTRE، تخصیص خطی، AHP و غیره میگردد (آذر و رجب زاده, 1389). در این پژوهش نیز از روش VIKOR و DEMATEL و ANP و DANP استفاده شده که زیر مجموعه مدل های جبرانی می باشد.
2-4-4-2- مدلهای غیرجبرانی
مدلهای غیرجبرانی مدلهایی هستند که در آنها مبادله در بین شاخصها مجاز نیست، یعنی مثلاً نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود از شاخص دیگر جبران نمی شود. بنابراین هر شاخص در این روشها به تنهایی مطرح بوده و مقایسات بر اساس شاخص به شاخص انجام میگیرد. مزیت روشهای متعلق به این مدل نیز سادگی آنها است که با رفتار تصمیمگیرنده و محدود بودن اطلاعات او مطابقت دارد. در برخی از این روشها ممکن است نیازی به کسب اطلاعات از تصمیمگیرنده نباشد ( اصغرپور, 1389).
روش های غیر جبرانی شامل روش تسلط، لکسیکوگراف، حذف، ماکسی مین، ماکسی ماکس، رضایت بخش خاص و رضایت بخش عام می باشد(آذر و رجب زاده, 1389).
2-5- پیشینه پژوهش
در این بخش به بررسی پیشینه موضوع ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش های داخلی و خارجی اشاره شده است:
2-5-1- پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین
پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش ها نیز به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم شده است:
[1] Incommensurable units
[2] Hwang & Kwang
[3] Saw
[4] Topsis
[5] Electre
[6] Entropy Shanon
[7] Option
[8] Policy
[9] Action
[10] candidate
[11] Ineommensurable